لذت، جز تماشاي تو نيست...
نگاهش كردم،
نگاهم كرد.
نگاهم كرد و با همان يك "نگاه" جرقهاي بر جانم نشاند و قلبم را به آتش كشيد.
يك "نگاه"...
و همان يك "نگاه" بود كه در اعماق وجودم رخنه كرد.
چيزي بيش از همان يك "نگاه" را نميخواهم وآن يك "نگاه" برايم زيباست و زيبا ميماند
و تا هميشه ياد و خاطره همان يك "نگاه" كه زيباترين بود برايم را، در دل حفظ خواهم كرد و خاطره يك"نگاه" خواهم خواندش.
پاس ميدارم عشقي را كه دريك "نگاه" آغاز شد و شعله افكند بر جانم و بند بند وجودم را لرزاند و همان يك "نگاه" گذرا باقي ماند.
پ ن: عشق در يك "نگاه" كه مي گن همينه ها!
89/4/27
سپيد