به من چه كه آقايي كه واسه نظافت شركتمون مياد از شكم زن و بچه اش مي زنه كه پول ترياكشو بده!
به من چه كه آقا مهدي جلوي در مراكز خريد اين شهر بهترين قطعه هاي كلاسيك رو با ساكسيفونش مي زنه!
به من چه كه او پسره تو خيابون انقلاب بهترين كتاباي چاپ قديمشو داره مفت مي فروشه و براش مهمه كه كتاباشو كي مي خره و با فروختن هر كتاب اشك تو چشماش جمع مي شه!
به من چه كه كارگرهاي فلان كار خونه بخاطر عقب افتادن 5 ماه حقوقشون اعتصاب كردن!
به من چه كه دخترك گل فروش فلان پمپ بنزين چشمهاي قشنگي داره!
به من چه كه.....
كلا به من چه!
89/8/16
سپيد