جاریِ جاری!
مثل نسیم خواهم وزید در اطرافت، پریشان خواهم کرد خرمن گیسوانت را و لبریزت خواهم کرد از هوای بودنم.
مثل پروانه بدورت خواهم گشت، پر خواهم کشید بسویت و بال بال خواهم زد برای با تو بودنم.
مثل سایه ات همراهت خواهم شد، پا به پایت خواهم خرامید به هر سو و لحظه ای رهایت نخواهم کرد.
ولی....
نسیم پس از هر وزش خواهد رفت به دور دستها برای یافتن دشتهایی دورتر و وسیع تر!
هر پروانه شمعی روشن تر خواهد یافت برای خود سوزیش!
و هر روزی را شبی تاریک است و تاریکی پایان سایه هاست!
من هم همانند تمامی این ها خواهم رفت، چراکه پایی از برای یکجا ماندن ندارم،
می خرامم، می رقصم، می وزم و می روم.
همچون رود، جاری ِ جاری!
89/5/24
سپید
4 نظر:
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱:۱۵, matbuat گفت...
HISHKI MUNDANI NIS
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۴۳, Rasool گفت...
چرا اینقدر دختر خانوما دوست دارن از این تیپ متنا بنویسن!!!؟؟
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۲۲, نیلو مورچه گفت...
Like !
اینکه آدم بدونه و به این درک برسه که هیچکی و هیچ چیز موندنی نیست یه عالمه زمان می بره اما وقتی تونستی درک کنی اون موقعس که می فهمی چه چیز با ارزشی رو فهمیدی !
در ۱۵ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۱, Mental Stripes گفت...
Nothing Is Permanent
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی