یک مشت مزخرفات...

همه تفکرات، توهمات، احساسات و کلا مزخرفاتی که توی فکرم و دلم وول می خوره...

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

حرکت از این بیش شتابان کنیم..

شال مشکی،
مانتوی مشکی ساده،
شلوار کتون راحت با جیب های زیاد،
یک جفت کانورس که بندش محکم بسته می شد،
چند بسته سیگار، فندک،
ماسک و عینک مشکی بزگ،
 مچبند سبز و گاهی یک مچبند مشکی،
دوتا انگشت بشکل V بالا
و سکوت.

سکوتی که شب ها می شکست با فریادهای
الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور.
و بغضی همیشگی در گلو.

روزهایی که گذشت با ضربه های باتوم، گاز اشک آور، فرار، تهدید، تحقیر و کسانی که دیگر پیش ما نیستند.

سالی که گذشت...
سالی که سیاه بود و سبز
ایرانی که فریادی بود در سکوت و آتش.

سالی که با یادآوریش اشک در چشمانمان حلقه می زند،
سالی که شروع یک حرکت بزرگ و تحولی عظیم بود برای مردم سبز ایران!

و امروز 22 خرداد سالگرد آغاز آن روز بزرگ است،
آن روزی که خشم مردم تبدیل به فریادی شد در سکوت.

و این سالگرد مقدمه ای است برای ادامه این حرکت،
در روزهایی سخت تر، سیاه تر و صد چندان
سبزتر


89/3/22
سپید

9 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی