انگار...
حسی تازه و نو را تجربه می کنم این روزها،
حسی فراموش شده!
حسی که بهر قیمتی خود را دور نگه می داشتم از آن!
حسی زیبا و خوشایند و به همان اندازه غمگین کننده و دل آزار.
حسی که تا می توانستم حفظ می کردم دورترین فاصله را با آن.
و اکنون این احساس، این احساس دوست داشتنی خطرناک نزدیک شده به من!
نزدیکتر از همیشه در این چند سال.
و این بار من، منِ گریزان از این گونه احساسات هیچگونه تمایلی را در خود نمی یابم برای فرار و فاصله گرفتن از احساسات خود!
23/1/89
سپید
1 نظر:
در ۲۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۰:۳۰, matbuat گفت...
hese khub
avale bahar
be nazaram khube
sali ke nekust
inam neshunash
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی