یک مشت مزخرفات...

همه تفکرات، توهمات، احساسات و کلا مزخرفاتی که توی فکرم و دلم وول می خوره...

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

سررسید!!!



اولین باری که شروع کردم نوشتن رو سال 77 بود!
از اون موقع تا سال 84 هر روز و به طور مداوم این سررسید نویسی رو ادامه دادم، و از سال 84 نوشتنم شد یک خط در میون و کم کم ، کمتر شد تا 27/10/86 که آخرین باری بود که توی سررسیدم اتفاقات روزمره امو نوشتم.
حالا این ننوشتن هر دلیلی که داشت، واسه خودش عزیز و محترم!
ولی توی یکی از روزای عید با دیدن سررسید بانک کار آفرین که اتفاقا جلد سبزی هم داشت و مهمتر از همه اینکه هر یک روز توی یک صفحه بود! دوباره دلم خواست که روز نویسی رو شروع کنم!

17/1/89
سپید

7 نظر:

  • در ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۰۵, Blogger مهسا نعمت گفت...

    من از سال 86 شروع به نوشتن کردم
    یه چند باری هم برام گرون تموم شده، اما دوست دارم
    به فکر بیست سال آیندم که بیام و دوباره این روزای قشنگمو مرور کنم
    روزهایی که یا خوبن یا بد، هر چی باشن بیست ساله دیگه قشنگن

     
  • در ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۰:۲۶, Anonymous matbuat گفت...

    من از پنجم ابتدایی می نوشتم
    خیلی هاشون هنوز موجوده و خیلی هاشونم از بین رفته
    تو دوران دبیرستان که می شد سال 78
    منظم تر بودم و تقریبا یکی دوسال رو مرتب و هر روز نوشتم
    روزای سخت سالی که گذشت رو هم نوشتم
    اما یه جایی داشت اذیتم می کردو کلا ادامه ندادم.ایشالا در سال مضاعف با همت مضاعف بتونی هر روزت رو بنویسی

     
  • در ۱۸ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۵۹, Anonymous طناز گفت...

    منم این عادتو سه چهار سال داشتم .. هر روزمو توی سررسید مینوشتم
    ولی الان دیگه نمیشه
    یادم میره
    :(
    ولی خیلی خوبه
    آفرین که باز مینویسی

     
  • در ۲۳ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۹, Anonymous Ariyan گفت...

    salam sepideh man adrese injaro too facebooket didam kolan neveshtehato doos daram baziyasham too 360 khoonde boodam

     
  • در ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۶, Anonymous بیتا گفت...

    برا من که اینقد گرون تموم شد که عکرا دیگه بنویسم =)))

     
  • در ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۶, Anonymous ناشناس گفت...

    :)

     
  • در ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۴, Blogger Nnn گفت...

    چون امسال تا وسطای فروردین تقویم نداشتم، تو لپ تاپم می نوشتم و هر روز Photo of the Day میذاشتم آخرش...
    ولی بعد از چندین سال نوشتن،یهو تصمیم گرفتم که دیگه ننویسم... شاید چون تبدیل به روزمرگی شده بود... نمی دونم...

     

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی