به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد...
شروع،
شروعی دوباره می کنم
بعد از مدتها آلاخون والا خونی تو این وبلاگ و اون وبلاگ،
بعد از مدتها یک خط در میون نوشتن و نوشتن،
انقدر دل تنگم برای نوشتن که می خوام دوباره شروع کنم
می خوام دوباره همون مزخرفات قبلی رو ادامه بدم انتظار هیچ چیز فوق العاده ای از من نداشته باشین که نمی تونم
می نویسم تا همه اون چیزایی رو که تو فکر و دلم وول می خوره رو تخلیه کنم
پ ن: دلم تنگه برای 360 خیلی زیاد!
11/11/88
سپیده
4 نظر:
در ۱۷ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۳۶, Yasha گفت...
واي نگو از 360 كه دلم بد جوري تنگ شده واسش ):
در ۱۸ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۳۸, Unknown گفت...
منم کلی دل تنگشم
در ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۰:۲۶, Mental Stripes گفت...
كار خيلي خوبي ميكني كه ميويسي خيلي عاليه فقط ادامه بده حتي اگه حالت بد شد و خداي نكرده نخواستي بنويسي ادامه بده منم اينجوري ميشم بعضي اوقات
در ۲۴ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۵۷, Mental Stripes گفت...
نميدونم خوشحال باشم از اينكه بي تابيات كمتر شده يا ناراحت باشم از اينكه كمتر مينويسي ولي خوشحالم كه يه اتفاق خوب برات افتاده .
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی